درک هزینه سرمایه (با مثال)

  • 2022-06-14

در حالی که ارائه یک چیز جدید برای شرکت شما هیجان انگیز است، شما باید با اثبات بازگشت سرمایه، دیگران را متقاعد کنید که ارزش آن را دارد. از این گذشته، سایر اعضای شرکت شما می‌خواهند مطمئن شوند که تمام پولی که به سختی به دست آورده‌اند به جای خوبی می‌رود.

اینجاست که هزینه سرمایه وارد می شود، زیرا این همان چیزی است که برای تجزیه و تحلیل هزینه و مزایای بالقوه یک پروژه یا سرمایه گذاری جدید نیاز دارید. در این مقاله، هزینه سرمایه را توضیح می‌دهیم، همچنین فرمول‌ها و مثال‌هایی از نحوه استفاده از آن را در اختیار شما قرار می‌دهیم.

خوراکی های کلیدی

هزینه سرمایه بازده مورد نیاز برای با ارزش ساختن یک سرمایه گذاری است.

میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) میانگین موزون هزینه تمام منابع سرمایه (بدهی و حقوق صاحبان سهام) است.

هزینه سرمایه معمولاً برای داشتن پروژه های جدید توسط سرمایه گذاران مورد نیاز است.

Understanding Cost Of Capital (With Examples)

هزینه سرمایه چقدر است؟

صرف نظر از اینکه یک شرکت در حال انجام چه نوع پروژه سرمایه ای است، هزینه سرمایه صرفاً بازده مورد نیاز برای با ارزش ساختن آن سرمایه گذاری جدید است. معمولاً به صورت درصدی نمایش داده می شود که بازده بالقوه سرمایه گذاری را نشان می دهد.

به عنوان مثال، هزینه سرمایه می تواند برای تعیین اینکه آیا پروژه ارزش هزینه خود را در مواد مورد نیاز و سایر منابع دارد یا خیر، مورد استفاده قرار گیرد. یا سرمایه گذاران می توانند ریسک کلی را در مقایسه با بازده احتمالی تعیین کنند. شرکت ها همچنین می توانند از هزینه سرمایه برای تصمیم گیری بین دو سرمایه گذاری بالقوه استفاده کنند.

هزینه سرمایه و حقوق صاحبان سهام و بدهی

هزینه سرمایه نیز معمولاً به حقوق صاحبان سهام و بدهی مربوط می شود. بسته به نحوه تامین مالی یک پروژه، می تواند به هر دو اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، برای پروژه ای که صرفاً از طریق سهام تأمین مالی می شود، هزینه سرمایه آن به حقوق صاحبان سهام اشاره می کند و بالعکس برای بدهی.

با این حال، اکثر شرکت ها از ترکیب این دو برای تأمین مالی یک پروژه استفاده می کنند، به این معنی که هزینه سرمایه معمولاً از میانگین موزون هزینه تمام منابع سرمایه ناشی می شود. این را میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) می گویند.

میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) چقدر است؟

میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) هر دسته از سرمایه های شرکت را در نظر می گیرد و سپس آنها را به طور متناسب وزن می کند. این می تواند شامل سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق قرضه و سایر اشکال بدهی بلندمدت باشد.

به طور کلی، این محاسبه با ترکیب میانگین موزون هزینه بدهی یک شرکت و هزینه حقوق صاحبان سهام با هم انجام می شود. سپس از این معیار برای قضاوت در مورد اینکه آیا پروژه سرمایه ای ارزش آن را دارد یا خیر استفاده می شود زیرا سطح ریسک سرمایه گذاری را نشان می دهد.

WACC درصدی را نشان می دهد که به سرمایه گذاران ایده ای از بازدهی که می توانند انتظار داشته باشند را نشان می دهد. به عنوان مثال، اگر هزینه سرمایه 9٪ باشد، آنها می توانند انتظار بازگشت 0. 09 دلاری را برای هر دلاری که سرمایه گذاری می کنند داشته باشند. بنابراین، WACC بالا نشان دهنده یک سرمایه گذاری کم خطر است، در حالی که WACC پایین نشان دهنده یک سرمایه گذاری با ریسک بالا است.

نحوه محاسبه هزینه موزون سرمایه (WACC)

محاسبه هزینه موزون سرمایه به سه مرحله مهم خلاصه می شود. اینها هستند:

هزینه بدهی شرکت را محاسبه کنید

هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت را محاسبه کنید

این دو درصد را وزن کنید تا WACC را پیدا کنید

بیایید با مرحله اول شروع کنیم: محاسبه هزینه بدهی. برای انجام این کار، باید تمام وام های شرکت و همچنین نرخ های بهره را در نظر بگیرید.

به عنوان مثال ، اگر این شرکت دارای یک خط اعتباری با نرخ 6 ٪ باشد ، اوراق قرضه مورد استفاده برای خرید 5 ٪ و دو وام بلند مدت در 3 ٪ ، همه اینها باید اضافه شوند و سپس به طور متوسط تقسیم شوند. بنابراین در این مورد ، ما به طور متوسط 5 ٪ خواهیم بود.

در کنار این شماره ، باید در نظر بگیرید که بهره بدهی کسر مالیات است. برای در نظر گرفتن این موضوع ، درصد بدهی خود را با نرخ مالیات شرکت ها ضرب کنید (به طور معمول حدود 30 ٪ در ایالات متحده). پس از در نظر گرفتن این عوامل ، می توانید این معادله را اعمال کنید:

هزینه بدهی = متوسط هزینه بدهی x (1 - نرخ مالیات)

وقتی شماره های خود را وصل می کنیم ، چیزی شبیه به این است:

اکنون هزینه بدهی خود را داریم!

در مرحله بعد ، ما باید هزینه سهام شرکت را در نظر بگیریم. به طور کلی ، این تعداد به بتا مربوط می شود ، که در اصل نرخ بهره ریسک و حاکم است.

بتا مهم است زیرا اندازه گیری سهام یک شرکت با میانگین بازار چقدر غیرقابل پیش بینی است. هرچه بتا بالاتر باشد ، سرمایه گذاری سهام در آن شرکت خطرناک تر است. به این روش نگاه کنید: اگر سهام شرکت افزایش یابد و با همان نرخ بقیه بازار سقوط کند ، پس خیلی بی ثبات نیست. در این حالت ، بتا نزدیک به 1 خواهد بود.

بنابراین ، بیایید بگوییم که شرکت نظری ما بتا 0. 75 ٪ دارد ، این بدان معنی است که سهام آنها کمی کمتر از میانگین بازار نوسان دارد.

ما همچنین باید نرخ بازار و نرخ ریسک را در نظر بگیریم ، اما این شماره ها می توانند قابل بحث تر باشند. بنابراین به دلیل محاسبه ، ما به شرکت خود میانگین نرخ 11 ٪ بازار و نرخ 2 ٪ بدون ریسک می دهیم.

تمام آنچه گفته شد ، این فرمول است:

CAPM (هزینه سهام) = نرخ بهره بدون ریسک + بتا (نرخ بازار-نرخ ریسک)

یک بار دیگر همه چیز را وصل می کنیم:

به خاطر داشته باشید که بتا مهمترین عامل در اینجا است ، زیرا بیشترین تعداد معادله و موردی است که بیشترین نوسان را دارد.

سرانجام ، گام سوم و آخر ما وزن دادن به درصد بدهی و عدالت است. برای انجام این کار ، ما باید بدانیم که وضعیت مالی شرکت چگونه تقسیم می شود. با نام مستعار ، چه درصد به سمت بدهی می رود ، و چه درصد به سمت عدالت می رود. در این حالت ، ما فرض خواهیم کرد که این شرکت از 35 ٪ بدهی و 65 ٪ سهام برای حفظ تجارت خود استفاده می کند.

با این کار می توانیم از فرمول نهایی خود استفاده کنیم:

.

به نظر می رسد پیچیده است ، اما وقتی همه چیز را وصل می کنیم بسیار ساده تر به نظر می رسد:

این WACC فرضی ماست!

این شماره را به عنوان بازده مورد انتظار فکر کنید. همانطور که در ، WACC هزینه جمع آوری یک دلار اضافی پول است. بنابراین ، در این حالت ، اگر WACC ما 7 ٪ باشد ، این بدان معنی است که از این شرکت انتظار می رود 0. 07 دلار سرمایه گذاران خود را در ازای هر 1 دلار بودجه بپردازد.

آیا این تعداد خوبی است؟خب، بستگی دارد. بسیاری از سرمایه گذاران ممکن است حداقل 10 ٪ بازده بخواهند ، اما افراد مختلف انتظارات متفاوتی خواهند داشت.

نمونه هایی از هزینه سرمایه در عمل

هزینه نمونه سرمایه

اول ، بیایید با یک وضعیت واحد شروع کنیم که می تواند از تجزیه و تحلیل هزینه سرمایه به جای WACC بهره مند شود. به عنوان مثال ، تصور کنید که یک شرکت تصمیم می گیرد بین اینکه آیا می خواهد یک زن و شوهر از کامیون های تحویل جدید بخرد یا دفاتر آنها را نوسازی کند تا کارآمدتر باشد.

این نوسازی 200،000 دلار هزینه خواهد داشت اما پیش بینی می شود در طی پنج سال آینده حداقل 30،000 دلار در سال را پس انداز کند. از طرف دیگر ، این شرکت می تواند از همان پول برای خرید چهار کامیون تحویل استفاده کند که انتظار می رود سالانه 20 ٪ بازده داشته باشد.

اکنون ، استفاده از هزینه سرمایه در این وضعیت همه چیز در مورد این است که کدام تصمیم بازده بالقوه بالاتری برای سرمایه گذاری دارد.

بیایید ابتدا نوسازی را بررسی کنیم. این گزینه بازده 15 ٪ سرمایه گذاری (30،000 دلار/200،000 دلار) را فراهم می کند. هنگام مقایسه این کار با کامیون های تحویل ، که بازده 20 ٪ را ارائه می دهند ، کامیون های تحویل به وضوح سرمایه گذاری بهتری هستند.

مثال WACC

حال ، بیایید نگاهی به WACC در دنیای واقعی بیندازیم. شرکت هایی که مشاغل کم خطر کمتری دارند ، مانند حمل و نقل و خدمات راه آهن ، تمایل به هزینه بالاتری از سرمایه دارند. به عنوان مثال ، در سال 2019 ، حمل و نقل راه آهن هزینه 11. 17 ٪ سرمایه داشت.

چرا این شماره اینقدر زیاد است؟خوب ، برای یک ، این نوع تجارت سازگار است. ریسک کمی در رابطه با حمل و نقل کالا از طریق راه آهن وجود دارد تا شرکت بتواند سرمایه ای با هزینه بالا را حفظ کند.

از طرف دیگر ، شرکت های خدمات مالی بیمه در همان سال هزینه سرمایه 2. 79 ٪ داشتند. این تعداد بسیار کم است زیرا تجارت بیمه پر از ریسک است. مانند گذشته ، آنها فقط در صورتی که مردم مجبور به استفاده از برنامه بیمه خود نباشند ، درآمد کسب می کنند. بنابراین از این طریق ، این شرکت ها یک سرمایه گذاری بسیار ریسک پذیر هستند.

چرا هزینه سرمایه مهم است؟

هزینه سرمایه بخش مهمی در اجازه دادن به شرکت ها برای نوآوری و شروع پروژه های جدید است. این امر به این دلیل است که به تعیین هزینه فرصت سرمایه گذاری کمک می کند و روند بودجه بندی سرمایه را تشریح می کند. به یک معنا ، هزینه سرمایه را می توان به عنوان یک مانع مالی که شرکت ها باید بر آن غلبه کنند قبل از اینکه بتوانند با پروژه مورد نظر خود پیش بروند ، مورد توجه قرار گیرد.

مهمتر از آن ، افرادی که بیشترین استفاده را از این متریک انجام می دهند ، سرمایه گذار و دارندگان بدهی هستند. هزینه سرمایه می تواند تعیین کند که آیا این افراد می خواهند در ایده یا پروژه جدید شرکت سرمایه گذاری کنند یا خیر ، زیرا آنها می توانند به ریسک سهام یک شرکت دسترسی پیدا کنند. اگر ایده های این شرکت بسیار خطرناک به نظر برسد ، ممکن است سرمایه گذاری نکنند.

این بدان معناست که هزینه سرمایه برای از بین بردن ایده های جدید از زمین بسیار مهم است ، زیرا شرکت ها می خواهند سرمایه گذاران خریداری شده سهام خود را حفظ یا افزایش دهند.

آیا WACC همان نرخ بازده مورد نیاز (RRR) است؟

WACC همان چیزی نیست که نرخ بازده مورد نیاز (RRR) باشد ، اگرچه می توان از آن برای محاسبه RRR استفاده کرد.

RRR حداقل نرخ بازدهی است که یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری می پذیرد. اگر RRR خیلی کم باشد ، آنها سرمایه گذاری نمی کنند. WACC برای محاسبه RRR مفید است ، زیرا وضعیت تأمین اعتبار بدهی شرکت و ارزش آن را نشان می دهد.

  • نویسنده : رشباف خوش نظر سامان
  • منبع : returnofthemac.tech
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.