شرکت ها در سراسر جهان در تلاشند تا تابلوهای با کارایی بالا را تشکیل دهند که از کارگردانانی با پیشینه های متنوع تشکیل شده است ، نه لزوماً در امور مالی. با این حال ، از آنجا که حسابداری و امور مالی بخش قابل توجهی از تصمیمات استراتژیک را که هیئت ها می گیرند ، به کارگردانان نیاز دارند و انتظار می رود که دارایی قوی در امور مالی و حسابداری باشد.
این یادداشت کوتاه برای اعضای هیئت مدیره که متخصص مالی نیستند ، انجام می شود. این یک پایه اساسی در امور مالی و حسابداری از دیدگاه در سطح هیئت مدیره با نشان دادن مدیران هیئت مدیره نحوه تفسیر گزارش های مالی ، خواندن بین خطوط صورتهای مالی ، اجرای ساختار سرمایه مورد نظر ، اعمال تکنیک های ارزیابی ، ایجاد ادغام بهتر و کسب بهتر فراهم می کند (M&A) تصمیمات و نظارت بر ریسک. لیستی از منابع با جزئیات بیشتر در پایان این یادداشت ارائه شده است.
مدیرانی که به خوبی از امور مالی برخوردار هستند ، بهتر می توانند درک کنند که عملکرد یک شرکت چه چیزی را هدایت می کند ، بیشترین میزان را از درایورهای ارزش خود بدست می آورند و نتایج استراتژیک احتمالی تصمیمات هیئت مدیره را پیش بینی می کنند. آنها همچنین مقاومت در برابر مدارهای مدیریت مانند مهندسی مالی و حسابداری و وام بیش از حد و همچنین جلوگیری از مشکلات M&A را که می تواند ارزش شرکت را نابود کند ، آسان تر می دانند. درعوض ، آنها برای تصمیم گیری های عاقلانه که ارزش بلند مدت را ایجاد می کنند ، مجهز هستند.
خواندن گزارش های مالی
هدف از صورتهای مالی این است که نشان دهیم پول شرکت از کجا آمده است ، از کجا رفت و اوضاع در یک نقطه خاص از زمان بود. در حالی که مدیران هیئت مدیره مسئولیت تولید اسناد حسابداری را ندارند ، از آنها خواسته می شود آنها را تأیید کنند ، بنابراین باید بتوانند آنها را رمزگشایی کرده و مشکلات احتمالی را تشخیص دهند. در این بخش عناصر اصلی گزارش های مالی شرکت ها و نحوه تجزیه و تحلیل آنها را به روشی معنی دار شرح می دهیم.
عناصر اصلی گزارش های مالی شرکت ها
ترازنامه
ترازنامه خلاصه آنچه یک شرکت در یک نقطه خاص از زمان متعلق به آن است و مدیون است و اطلاعات مفصلی در مورد دارایی ها ، بدهی ها و سهامدار سهامداران در پایان دوره گزارش ارائه می دهد. در طول دوره تمام جریان ها را به داخل و خارج از حساب ها نشان نمی دهد. فرمول زیر اساسی ترین اصل حسابداری است و بازتاب حسابداری مضاعف به عنوان فرایند مدرن برای اطمینان از سازگاری در حساب ها:
دارایی = بدهی + عدالت
به عبارت دیگر ، سمت چپ ترازنامه نشانگر آنچه سازمان در آن سرمایه گذاری می کند (دارایی ها) و سمت راست که چگونه خود را برای تأمین بودجه این دارایی ها تأمین می کند (بدهی ها-به ویژه بدهی و عدالت). ارزیابی بیش از حد دارایی ها و ارزیابی کمبود بدهی ها عناصر کلاسیک کلاهبرداری مالی است و اعضای هیئت مدیره باید توجه ویژه ای به این موارد داشته باشند.
صورت حساب درآمد
صورت سود و زیان (همچنین به عنوان صورت سود و زیان شناخته می شود) نشان می دهد که یک شرکت چقدر پول در یک دوره خاص به دست آورده و خرج کرده است. در بالا درآمد (درآمد) حاصل از فروش کالا یا خدمات است که به آن "خط برتر" نیز گفته می شود. سپس هزینههای مختلف یا هزینههای عملیاتی میآیند که از درآمد کسر میشود تا به درآمد خالص (سود خالص) برسد که به آن «خط پایین» نیز گفته میشود. نتیجه نهایی لزوماً با مقدار واقعی پول ساخته شده مطابقت ندارد، زیرا برخی از هزینه ها - مانند استهلاک - مبالغ فرضی هستند (به عنوان مثال "اقلام غیر نقدی") که مستقیماً بر موقعیت نقدی تأثیر نمی گذارند. بعلاوه، برخی از اقلام موجود در ترازنامه با وجود اینکه بر وضعیت نقدی تأثیر می گذارند، در صورت سود و زیان منعکس نمی شوند. اینها شامل عناصر سرمایه در گردش مانند موجودی ها، حساب های پرداختنی (یعنی مبالغ بدهی به تامین کنندگان) و حساب های دریافتنی (یعنی مبالغ سررسید توسط مشتریان) است.
صورت سود و زیان را می توان به دو صورت تنظیم کرد. در روش تک مرحله ای تمام هزینه ها با هم در یک مرحله فهرست می شوند. در روش چند مرحلهای هزینهها در چند مرحله کسر میشوند و هزینههای معینی با هم گروهبندی میشوند تا به نتایج واسطهای برسند، مانند سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) یا سود قبل از بهره، مالیات، استهلاک و استهلاک (EBITDA)، سپس استهلاکها کسر میشود.، استهلاک ها، سود و در نهایت مالیات برای رسیدن به نتیجه نهایی.
صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد ورودی و خروجی وجه نقد شرکت را گزارش می کند. این نشان می دهد که آیا شرکت بر اساس مبادلات جریان نقدی با سایر شرکت ها در یک دوره خاص مثبت یا منفی باقی مانده است. این مهم است زیرا یک شرکت برای پرداخت هزینه های خود نیاز به پول نقد دارد. درک این نکته ضروری است که سود با پول نقد مطابقت ندارد. در واقع، استهلاک بر سود تأثیر میگذارد، اما نه وجه نقد، در حالی که سرمایه در گردش یا مخارج سرمایه بر وجه نقد تأثیر میگذارد، اما نه مستقیماً بر سود. بنابراین، یک تقریب خوب از جریان نقدی، اضافه کردن استهلاک و استهلاک به سود و کم کردن تغییرات در سرمایه در گردش و مخارج سرمایه است.
در حالی که صورت سود و زیان نشان می دهد که آیا یک شرکت سود داشته است یا خیر، صورت جریان وجوه نقد نشان می دهد که آیا وجه نقد تولید کرده است یا خیر. سود می تواند تصوری باشد، اما پول نقد یک واقعیت اقتصادی مهم تری است. صورت جریان نقدی تغییرات در طول زمان و مقادیر مطلق را در یک نقطه از زمان نشان می دهد و بنابراین یک شاخص قوی از سلامت یک سازمان است. اعضای هیئت مدیره باید صورتهای جریان نقدی را به دقت بررسی کنند زیرا آنها تحریفات حسابداری صورتهای درآمد را تصحیح می کنند تا معیار واقعی تری از اینکه آیا سازمان در حال کسب درآمد است یا خیر.
نسبت های مفید برای تجزیه و تحلیل استراتژی های عملیاتی و موفقیت و شکست آنها
نسبتها برای تبدیل دادههای حسابداری به اطلاعات ارزشمندی استفاده میشوند که به مدیران اجازه میدهد تا جزئیات عملیات را درک کنند، پیشرفت به سمت اهداف را اندازهگیری کنند و عملکرد را در برابر رقبا در یک صنعت معیار قرار دهند. سهامداران، بانکداران، تنظیمکنندهها و تحلیلگران نیز از نسبتها برای سنجش موفقیت یا شکست یک شرکت استفاده میکنند. بنابراین مدیران باید گزارشهای منظم دریافت کنند و از نسبتهای مالی برای نظارت بر پیشرفت شرکت استفاده کنند. نسبت های مختلف نتایج متفاوتی را نشان می دهند، اما همه آنها بر اساس عناصر موجود در صورت های مالی هستند.
نسبت های رشد
رشد ارگانیک یا داخلی ناشی از یک استراتژی عمدی ، از رشد طبیعی بازار ، با ایجاد بازارهای جدید یا با توسعه محصولات جدید است. رشد خارجی کاملاً از طریق کسب اتفاق می افتد.
رشد فروش درصد رشد فروش از یک دوره به دوره دیگر است. نسبت مورد استفاده برای محاسبه این:
نرخ رشد سالانه مرکب (CAGR) = ("مقدار پایان" ⁄ "مقدار شروع")^("1 ″" تعداد سالها ")" -1 "
نسبت سودآوری
نسبت سودآوری از جمله متداول ترین و مهمترین نسبت های حسابداری است. آنها عملکرد شرکت را از نظر کسب سود اندازه گیری می کنند. البته ، سود در صورت نیاز به دارایی کمتری (و بنابراین هزینه سرمایه کمتری) و حتی بیشتر در صورت نیاز به فروش کمتری ، معنی بیشتری دارند. بنابراین ، سود به طور معمول مربوط به سایر موارد صورت مالی است.
در زیر برخی از نسبت های ساده و معمولاً استفاده شده است:
بازده سرمایه سرمایه گذاری شده (ROIC) = (EBIT*(1 - نرخ مالیات))/بازده سرمایه سرمایه گذاری شده برای سهام (ROE) = درآمد خالص/سهامدار بازده دارایی (ROA) = درآمد خالص/کل دارایی های حاشیه سود خالص درآمد خالص/فروش ناخالص سود ناخالص = (فروش - هزینه کالاهای فروخته شده)/درآمد فروش برای هر سهم (EPS) = درآمد خالص/تعداد سهام
اگر در نظر بگیریم که دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام ، پس از مشخص شدن اهرم شرکت (سطح بدهی) ، ROE و ROA را می توان از یکدیگر استنباط کرد.
کارایی عملیاتی
بهره وری عملیاتی به همان اندازه حاشیه سودآوری را هدایت می کند. اندازه گیری خوب از کارآیی گردش مالی دارایی ، یعنی میزان فروش تولید شده در هر 1 دلار دارایی است.
گردش دارایی = فروش/دارایی
این نسبت ها به طور معمول به یکدیگر مربوط می شوند. یک رابطه مشهور به اصطلاح تجزیه DuPont است:
ROA = حاشیه × گردش دارایی
به عبارت دیگر ، بازده دارایی ها به طور مساوی توسط حاشیه (در اینجا درآمد/فروش خالص) و کارآیی هدایت می شود. بنابراین ، افزایش بهره وری 1 ٪ معادل افزایش حاشیه 1 ٪ است.
نسبت اهرم
نسبت اهرم نشان می دهد که یک شرکت به وام گرفتن برای تأمین مالی عملیات خود متکی است. نسبت اهرم بالا ممکن است قرار گرفتن در معرض خطر شرکت در معرض خطر پرداخت بدهی و رکودهای تجاری را افزایش دهد ، اما این اهرم بالاتر همچنین به معنای بازده بالاتر برای دارندگان سهام است.
نسبت بدهی = کل بدهی/کل دارایی های نسبت بدهی به سهام = نسبت پوشش بدهی/حقوق سهام کل = هزینه EBIT/هزینه های تأمین مالی
نسبت نقدینگی
نسبت نقدینگی توانایی شرکت در پوشش تعهدات فعلی خود را نشان می دهد. به عبارت دیگر ، آنها در دسترس بودن پول نقد و سایر دارایی ها برای پرداخت تمام صورتحساب به موقع را نشان می دهند.
نسبت فعلی = دارایی فعلی/بدهی های فعلی نسبت سریع = (دارایی های فعلی - موجودی)/بدهی های جاری
البته بسیاری از نسبت های دیگر ، به ویژه برای عملیات و تعامل با مشتری امکان پذیر است. به عنوان مثال ، بخش بزرگی از نقص های تولید نشانگر این است که آیا می توان انتظار افزایش تعداد شکایات و بازده مشتری را داشت که در نهایت می تواند به تجارت آسیب برساند.
مدیران باید نگران حفظ مشتری باشند. هنگامی که تعداد فزاینده ای از مشتریان ناراضی هستند و به جای دیگری می روند ، یک شرکت تبلیغات و سرمایه گذاری در بازاریابی خود را از دست می دهد. مدیران باید بدانند که نرخ و نگهداری مشتری شرکت چقدر است.
به طور مداوم استخدام و آموزش کارمندان جدید گران است و می تواند تأثیر منفی بر تصویر یک شرکت بگذارد ، بنابراین مدیران همچنین باید بدانند که نرخ خفگی کارمندان شرکت چیست.
خواندن بین خطوط صورتهای مالی
آنچه مدیریت ممکن است به دنبال پنهان کردن باشد و چه حسابرسان به دنبال آن هستند
دستکاری فروش
فروش در برابر اظهار نادرست آسیب پذیر است. روشهای متداول دستکاری در فروش شامل ضبط فروش قبل از اینکه در واقع درآمد داشته باشد یا فروش هایی را که وجود ندارد ، تشکیل می دهند. زمان شناخت فروش (و هزینه ها) نیز یک مسئله اساسی است و یک دستکاری کلاسیک ثبت تحویل به صاحبان ذخیره سازی ، فروشندگان یا نمایندگان مستقل به عنوان فروش است.
دستکاری هزینه
هزینه های سرمایه گذاری به گسترش هزینه چیزی در طی چندین دوره گزارشگری به جای هزینه کردن آن به طور کامل در دوره ای که هزینه در آن رخ داده است ، اشاره دارد. یک شکل دستکاری این است که عمداً شیوه رزرو هزینه ها را دستکاری کنید ، به عنوان مثال با "سرمایه گذاری" به جای "هزینه کردن" هزینه های عملیاتی عادی. روش های دیگر شامل ضبط هزینه های فعلی در یک دوره آینده برای افزایش درآمد فعلی یا رزرو هزینه های آینده در دوره فعلی برای ایجاد "پایین" است تا به نظر برسد که درآمد آینده افزایش یافته است.
ارزیابی نادرست دارایی
موجودی ، دارایی های ثابت و حساب های دریافتنی ممکن است برای تورم دارایی های شرکت بیش از حد بیش از حد باشد. این ممکن است شامل عدم ثبت هزینه کامل مواد اولیه ، نوشتن موجودی موجودی که نمی تواند فروخته شود یا گزارش اشتباه موجودی فعلی باشد. عدم ثبت استهلاک دارایی های ثابت نیز نوعی کلاهبرداری محسوب می شود.
بدهی های پنهان
دستکاری بدهی ها شامل عدم ثبت حساب های قابل پرداخت یا عدم وجود بدهی های خاص در ترازنامه است. معاملات مجتمع مربوطه یا شخص ثالث معمولاً به ارزش افزوده نمی شود بلکه می تواند برای پنهان کردن بدهی از ترازنامه استفاده شود. حذف ضمانت و مسئولیت محصول نیز می تواند راهی برای پنهان کردن بدهی باشد.
افشای نامناسب
ارائه نادرست شرکت و ارائه نمایندگی های دروغین در مطبوعات و سایر پرونده های شرکت ، همه به افشای نادرست گفته می شود. برخی ممکن است عمداً گیج کننده و غیرقابل درک باشند. برخی دیگر ممکن است به طور عمدی از وقایع مهم یا کلاهبرداری در مدیریت یا تغییر خط مشی حسابداری یا حسابرسان استفاده کنند.
شناسایی پرچم های قرمز در صورتهای مالی
مدیران باید در مورد هر چیزی در صورتهای مالی یک شرکت که پرچم قرمز را بالا می برد ، هوشیار باشند. در زیر برخی از پرچم های قرمز مهم برای جستجوی آنها وجود دارد.
- نسبت های اهرم بیش از حد نشان می دهد که این شرکت بدهی زیادی را در دست دارد. اگر این امر با کاهش فروش و حاشیه همراه باشد ، ممکن است این شرکت در وضعیت مالی سالم قرار نگیرد. در شرکت های چرخه ای این ترکیب مورد توجه زیادی است.
- چندین سال کاهش فروش باعث می شود یک شرکت حرکت رشد طولانی مدت خود را از دست بدهد. اگرچه کاهش هزینه می تواند به بهبود سودآوری کمک کند ، در صورت عدم افزایش فروش ، شرکت باید تجدید نظر در استراتژی رشد خود را در نظر بگیرد.
- افزایش ناگهانی و غیر قابل توضیح در فروش و همچنین فروش به اشخاص ناشناخته و فروش از طریق معاملات پیچیده نیز باید به طور کامل بررسی شود تا اطمینان حاصل شود که ارقام درآمد دستکاری نشده است. بین سالهای 1996 و 2000 ، فروش انرون بیش از 750 ٪ از 13. 3 میلیارد دلار در سال 1996 به 100. 8 میلیارد دلار در سال 2000 افزایش یافته است ، این گسترش سالانه 65 ٪ است که در هر صنعت بی سابقه ای بود. صورتهای مالی انرون گیج کننده و پیچیده بود و بنا بر گزارش ها ، درآمد آن را نادرست نشان داده و "ترازنامه آن را برای نشان دادن عملکرد مطلوب" اصلاح می کند ، که سرانجام هنگام کشف کلاهبرداری ، سقوط آن را به وجود آورد.
- در مقابل، روند کاهش حاشیه سود می تواند به این معنی باشد که مدیریت سودآوری را قربانی رشد می کند. اگرچه رکود اقتصادی به طور طبیعی می تواند منجر به کاهش حاشیه سود شود، شرکت ها باید حاشیه سود سالم را برای پوشش هزینه های عملیاتی و هزینه های ارائه محصولات و خدمات خود حفظ کنند.
- اگر مدیریت شرکتی پیشنهاد تمدید دوره زمانی استهلاک دارایی ها را داشته باشد، مدیران باید دلایل آن را زیر سوال ببرند. کاهش هزینه های استهلاک می تواند به طور مصنوعی سود را افزایش دهد. مدیریت پسماند زمانی که مدت زمان استهلاک دارایی های فیزیکی خود را افزایش داد، از چنین طرح کلاهبرداری استفاده کرد. چنین طرح هایی ممکن است شامل ترفندهای اضافی برای دستکاری سایر قوانین حسابداری باشد.
- اقلامی که "سایر" علامت گذاری شده اند (مانند "سایر هزینه ها"، "سایر دارایی ها" یا "سایر بدهی ها") باید توسط مدیران مورد بررسی دقیق قرار گیرند، به خصوص اگر درصد ارزش این اقلام در رابطه با کل تجارت بالا باشد. مدیران باید دقیقاً بفهمند که چه هستند، چند بار اتفاق میافتند و چرا مدیریت آنها را به وضوح مشخص نمیکند. آیا مدیران رازها را پنهان می کنند؟شرکتها همچنین میتوانند مشکلات را تحت دستههایی مانند «تجدید ساختار»، «کاهش ارزش داراییها»، «کاهش سرقفلی» و غیره پنهان کنند. روندهای هزینه ای که با دوره های قبلی ناسازگار است می تواند نشان دهنده دستکاری هزینه ها باشد و بنابراین باید بررسی شود.
- افزایش همزمان در فروش و بازده مشتری می تواند نشان دهنده این باشد که مدیریت در حال دستکاری ارقام فروش با "فروش صورتحساب و نگهداری" است. در این حالت، شرکت با صدور صورتحساب به مشتری، اما عدم ارسال کالا، و سپس گزارش بازگشت مشتری در دوره حسابداری بعدی، تصور فروش را ایجاد میکند. این به مدیریت اجازه می دهد تا فروش بالاتر را در دوره جاری گزارش دهد. بنابراین مدیران باید به طور کامل دلایل چنین اتفاقاتی را بررسی کنند.
- فروش رو به رشد همراه با جریان نقدی راکد به یک ناهنجاری حسابداری دیگر اشاره دارد. کمبود وجه نقد میتواند نشاندهنده افزایش حسابهای دریافتنی یا موجودی باشد، به این معنی که وجه نقد در مشتریان یا سهام بسته است. این نشانه مدیریت ضعیف، به ویژه ناتوانی در پیش بینی تقاضا و مدیریت زنجیره تامین است.
- دستکاری جریان نقدی دشوار است و بنابراین شاخص خوبی از وضعیت سلامت یک شرکت است. همانطور که در بالا توضیح داده شد، یک جریان نقدی ناپایدار می تواند نشان دهنده ترفندهای حسابداری مانند سرمایه گذاری خریدها به جای هزینه کردن آنها باشد. هزینه های سرمایه ای هزینه هایی هستند که به جای گزارش کامل در سال جاری در چندین سال تقسیم شده اند و منجر به دارایی ها و درآمدهای بیش از حد می شود. این همان طرح کلاهبرداری است که WorldCom برای جعل عملکرد قوی خود استفاده کرد - تا اینکه در سال 2002 ورشکست شد.
پیاده سازی ساختار سرمایه مورد نظر
یکی از مسئولیت های اصلی هیئت مدیره این است که اطمینان حاصل کند که شرکت به اندازه کافی بودجه برای دستیابی به اهداف تجاری خود دارد. ساختار سرمایه اغلب به در دسترس بودن وجوه داخلی و ریسک پذیری شرکت بستگی دارد. یک شرکت می تواند از بین بسیاری از امکانات مختلف ساختار سرمایه انتخاب کند. اگر سرمایه خارجی را انتخاب کند، می تواند انتخاب کند که از کدام ابزار استفاده کند. دو منبع اصلی تامین مالی خارجی عبارتند از: حقوق صاحبان سهام و بدهی.
انصاف
یک شرکت به طور کلی توسط سرمایه گذاران مشترک سهام در ازای یک قطعه مالکیت در شرکت تشکیل می شود. هنگامی که سود حاصل می کند ، مدیران ممکن است تصمیم به پرداخت سود سهام به سهامداران بگیرند. سود حفظ شده می تواند برای تأمین اعتبار رشد آینده یا پرداخت سود سهام آینده استفاده شود. از دیدگاه شرکت ، بودجه سهام عدالت نسبتاً کم است زیرا شرکت موظف نیست وجوه سرمایه گذاری شده را بازگرداند یا سود سهام خود را پرداخت کند.
بازار سهام به سرمایه گذاران اجازه می دهد سهام را در شرکت های معامله شده عمومی خریداری و بفروشند و از این طریق دارای یک قطعه از یک یا چند شرکت باشند که پتانسیل دستاوردهای مبتنی بر عملکرد آینده آن شرکت ها است. برای شرکت ها ، بازارهای سهام دسترسی به سرمایه را فراهم می کنند. بازار سهام را می توان به بازار اولیه تقسیم کرد ، جایی که برای اولین بار موضوعات جدید (یعنی پیشنهادات عمومی اولیه) و بازار ثانویه ، که در آن معاملات بعدی انجام می شود ، ارائه می شود.
بدهی پولی است که از دیگران وام گرفته شده است. این باید با گذشت زمان یا بلوغ ، معمولاً با علاقه بازپرداخت شود. شرکتی که از تأمین مالی بدهی استفاده می کند ، در بسیاری از حوزه های قضایی مالیات کمتری می پردازد. تأمین مالی بدهی مزایای دیگری از جمله ارزان بودن و عدم رقیق کردن بهره سهامدار را دارد. با این حال ، معمولاً میثاق های متصل است که شرکت را ملزم به موافقت با شرایط خاص می کند ، و مقدار زیادی بدهی می تواند شرکت را سنگین کند و باعث پریشانی مالی شود. بنابراین بدهی منشأ ریسک اعتباری است و در واقع خطر قابل توجهی برای بسیاری از سازمان ها و تأمین کنندگان ، مشتری ها و شرکا باید از نزدیک به آن توجه کنند.
برخی از ابزارهای بدهی مانند اوراق بهادار شرکتی را می توان توسط سرمایه گذاران در بازارهای اعتباری در سراسر جهان خریداری و فروخت. این بازار به عنوان بدهی ، اعتبار یا بازار درآمد ثابت گفته می شود. بازارهای بدهی بسیار بزرگتر از بازار سهام جهان است.
درک اصول ارزیابی
روش تخفیف نقدی (DCF) روشی برای ارزیابی ، در شرایط ارزش فعلی ، دنباله ای از جریان نقدی خالص در طول زمان ، با در نظر گرفتن هزینه تأمین مالی (یا هر نرخ تخفیف مشخص) است.
تخمین جریان نقدی
متداول ترین روش ارزیابی ، جریان نقدی آزاد به روش شرکت (FCFF) است. با تخفیف تمام جریان های نقدی در طول عمر پروژه یا شرکت ، می توان ارزش فعلی یک پروژه یا شرکت را تعیین کرد.
FCFF = EBIT*(نرخ مالیات 1) + استهلاک و استهلاک-تغییر سالانه در سرمایه در گردش-هزینه سرمایه مورد نیاز پروژه هر سال
یک عبارت معادل:
FCFF = سود خالص +هزینه بهره - سپر مالیاتی در هزینه بهره - تغییرات سالانه در سرمایه در گردش - هزینه خالص سرمایه
توجه: هزینه خالص سرمایه = هزینه سرمایه - استهلاک و استهلاک.
هزینه سرمایه (یا میانگین هزینه سرمایه ، WACC)
هزینه سرمایه میانگین وزنی هزینه سهام به علاوه هزینه بدهی خالص پس از مالیات است که نسبتاً با توجه به نسبت بدهی/سهام سرمایه به کار رفته وزن دارد. به عنوان مثال ، 75 ٪ سرمایه شاغل در یک شرکت عدالت و 25 ٪ بدهی است. اگر علاوه بر این ، هزینه حقوق صاحبان سهام 13. 33 ٪ و هزینه بدهی برای مالیات در همان شرکت 6 ٪ باشد ، هزینه سرمایه آن است<(13.33 x 0.75) + (6 x 0.25)>٪ = 11. 5 ٪.
ارزش خالص فعلی
چگونه یک تجارت می تواند تعیین کند که آیا یک پروژه جدید از نظر مالی امکان پذیر است؟ارزش فعلی خالص (NPV) بیشترین استفاده برای ارزیابی یک پروژه یا شرکت است:
NPV هزینه های اولیه یک پروژه را با ارزش کل جریان نقدی آینده از آن پروژه مقایسه می کند. از آنجا که جریان نقدی آینده به همان مبلغی که امروزه به دست آمده است ، ارزش آن را ندارد ، نرخ تخفیف برای درآمد آینده اعمال می شود و به شرکت امکان می دهد درآمد آینده پروژه مورد نظر را با سرمایه گذاری های اولیه مقایسه کند.
گزینه های واقعی
روش گزینه های واقعی راهی برای ارزش گذاری انعطاف پذیری ، فرصت های آینده ، حقوق و گزینه های کنار در سرمایه گذاری است. بر اساس روشهای قیمت گذاری گزینه ریاضی ، مستقیماً به روشهای جریان نقدی تخفیف متکی نیست. این می تواند بینش ارزشمندی را در هنگام احتمالی استفاده از روشهای DCF دشوار کند.
چند برابر بازار
تجزیه و تحلیل شرکت قابل مقایسه فرایندی است که برای ارزیابی ارزش یک شرکت با استفاده از معیارهای سایر مشاغل با اندازه مشابه در همان صنعت استفاده می شود. فرض بر این است که شرکت های مشابه دارای چند برابر ارزیابی مشابه هستند. این روش نیاز به بررسی لیستی از آمار موجود و محاسبه چند برابر ارزیابی برای مقایسه دارد.
تصمیم گیری بهتر M&A
تضمین هم افزایی در معاملات M&A
هم افزایی به عنوان وضعیتی تعریف می شود که در آن دو یا چند چیز با هم کار می کنند تا اثری از آن ایجاد کنند که به موجب آن "کل از جمع قسمتهای آن بیشتر است."دلایل خوبی برای پیشبرد M & AS شامل کاهش هزینه ها و افزایش قابلیت ها ، قدرت قیمت گذاری بازار یا ارائه محصول است. با وجود بسیاری از موارد موفق ، M & AS گاهی اوقات فقط به این دلیل که رهبران می خواهند امپراطوری بسازند و افراد فردی خود را تقویت کنند ، صرف نظر از وجود هم افزایی وجود دارند. بنابراین مدیران برای تعیین اینکه آیا M&A پیشنهادی توجیه شده است ، باید یک تحلیل منطقی انجام دهند.
تصمیمات کلیدی در M & As
اول ، برای موفقیت آمیز M&A ، یک دلیل منطقی استراتژیک لازم است. M&A باید با تعریف مجدد تجارت و صنعت برای دستیابی به یک مزیت رقابتی بلند مدت ، مقیاس و دامنه شرکت را افزایش دهد. دلیل منطقی باید به وضوح به ذینفعان ابلاغ شود.
دوم ، تجزیه و تحلیل ریسک لازم است. شکی نیست که تملک ها می توانند فرصت های رشد را ارائه دهند ، اما از نظر طبیعت پیچیده و مستعد خطر هستند. هنگام در نظر گرفتن یک استراتژی M&A ، فرصت اغلب با خطر و عدم اطمینان همراه است.
سوم ، دقت کافی بسیار مهم است-برنامه ریزی قبل از ادغام باید شامل یک بررسی رسمی از اهداف و ارزیابی فرهنگ ، تناسب سازمانی و سایر عناصر غیر مالی باشد. قیمت پرداخت شده و تأمین مالی باید مناسب و سودمند باشد. برنامه ریزی قبل از ادغام می تواند شامل فرآیندهای کلیدی ادغام ، تصمیمات هماهنگ ، ارتباطات کارآمد ، برنامه ریزی بازاریابی و نقاط عطف هدفمند باشد. مدیریت فعال برای دستیابی به این نقاط عطف و اطمینان از موفقیت M&A ضروری است.
چهارم ، مذاکره ، قیمت گذاری و ساختار معامله اساسی است. مراقبت زیاد برای جلوگیری از پرداخت بیش از حد در قلب یک کسب خوب است.
پنجم ، ادغام ادغام باید شامل طراحی جدید شرکت ، از جمله منابع انسانی ، عملیات فنی و روابط مشتری باشد و باید به سرعت تکمیل شود.
سرانجام ، یک تجزیه و تحلیل پس از ادغام باید برای بررسی ادغام پس از دستیابی انجام شود. خرید چقدر موفق بود؟آیا اهداف استراتژیک حاصل شده است؟چه درسی در این روند برای بهبود موفقیت توافق بعدی آموخته شده است؟در حالت ایده آل ، این مرحله باید در مرحله اولیه مذاکره معامله برنامه ریزی شود.
درسهای آموخته شده در مورد M & AS از مطالعات تجربی
- شرکتهای بزرگتر و آنهایی که پول نقد دارند معمولاً معاملات بدی انجام میدهند و شرکتهای خصوصی معاملات بهتری نسبت به شرکتهای دولتی انجام میدهند.
- مسائل اندازه. اعلانات خریدار به اندازه شرکت ارتباط منفی دارد. اگر معامله نسبت به اندازه خریدار بزرگ باشد، بازده منفی تر است. معمولاً بعداً منجر به مشکلات ادغام می شود.
- ادغام هایی که بر فعالیت اصلی تمرکز دارند، ارزش سهامداران را افزایش می دهند، در حالی که تنوع معمولاً ارزش را از بین می برد.
- روش های پرداخت تفاوت ایجاد می کند. پرداخت های نقدی برای خریدار مثبت است، در حالی که مبادلات سهام در برابر سهام بازده کمتری را برای خریدار به همراه دارد.
- M&A بین شرکتهایی که تفاوتهای فرهنگی بیشتری دارند، کمتر موفق هستند. تضادهای فرهنگی منجر به مسائل مدیریتی در شرکت ترکیبی می شود.
نظارت بر ریسک
رگولاتورها و سایر ذینفعان هیئت مدیره را تحت فشار قرار داده اند تا به طور فعال تری بر ریسک نظارت کنند. عدم مدیریت ریسک به درستی می تواند اعتبار هیئت مدیره را تهدید کند. از طریق نقش نظارت بر ریسک، مدیران میتوانند در مورد ریسک پذیری شرکت تصمیم بگیرند، خطمشیها و رویههای ریسک آن را طراحی کنند و بر اجرای سیاستها توسط مدیریت نظارت کنند. درک زبان مرتبط با ریسک می تواند به اعضای هیئت مدیره کمک کند تا بهتر ارتباط برقرار کنند. در زیر چند تعریف مهم وجود دارد که معنای خوبی از این اصطلاحات می دهد:
- آربیتراژ: خرید یک اوراق بهادار و فروش همزمان دیگری برای کسب سود بدون ریسک. برخی از متخصصان نیز آربیتراژ را خرید و فروش دو اوراق بهادار مینامند که مشابه هستند اما ریسکهایی دارند که از بین نمیروند.
- ریسک پایه: ریسک باقیمانده که زمانی ایجاد می شود که دو طرف پرچین دقیقاً با هم حرکت نمی کنند. ریسک اساسی در قلب تئوری های پوشش بهینه مانند پوشش ریسک حداقل واریانس و شکست پوشش ها قرار دارد. بنابراین برای اعضای هیئت مدیره نظارت بر این امر در زمانی که یک برنامه مصون سازی صریح وجود دارد بسیار مهم است.
- تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر: تجزیه و تحلیل سطح فروش که در آن یک پروژه فقط به یک سطح می رسد.
- اختیار خرید: اختیاری برای خرید یک دارایی با قیمت تمرینی مشخص در تاریخ یا قبل از آن. آنها بر روی ابزارهای مالی (سهام، ارز، و غیره) و همچنین روی کالاها وجود دارند.
- ضریب همبستگی: اندازه گیری نزدیکی رابطه بین دو متغیر. از نسبت کوواریانس به حاصلضرب انحراف معیار متغیرها تشکیل شده است.
- درخت تصمیم: روشی برای نمایش تصمیمات متوالی جایگزین و نتایج احتمالی این تصمیمات.
- مشتق: دارایی با ارزشی که از دارایی دیگری ناشی می شود. مشتقه های عمده شامل معاملات آتی (معامله در بورس)، معاملات آتی (معامله در خارج از بورس)، سوآپ، اختیار معامله و مشتقات اعتباری است.
- پوشش ریسک: خرید (یا مالکیت) یک دارایی و فروش دیگری برای کاهش ریسک. یک پوشش کامل، یک سبد بدون ریسک ایجاد می کند. تفاوت بین دارایی تا پوشش پوششی و ابزارهای پوشش ریسک و همچنین تغییرات در افق زمانی، پوشش های پوششی کامل را بسیار نادر می کند.
- آتی: قراردادی برای خرید یک کالا یا اوراق بهادار در تاریخ آتی به قیمتی که امروز تعیین شده است. برخلاف قراردادهای آتی، قراردادهای آتی عموماً در بورس های سازمان یافته معامله می شوند و روزانه در بازار علامت گذاری می شوند.
- ریسک بازار (ریسک سیستماتیک): ریسکی که نمی توان آن را متنوع کرد. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) قرار گرفتن دارایی در معرض ریسک سیستماتیک را از طریق ضریب بتا اندازه گیری می کند.
- شبیه سازی مونت کارلو: روشی برای محاسبه توزیع احتمال نتایج ممکن، به عنوان مثال از یک پروژه.
- خطر اخلاقی: این اتفاق می افتد که یک طرف خطرات بیشتری را به همراه داشته باشد زیرا طرف دیگر هزینه یا پیامدهای خطر را تحمل می کند (مانند پرونده وام های فرعی) ، یا رفتار یک طرف پس از امضای توافق نامه به ضرر طرف دیگر تغییر می کند.
- توزیع عادی: توزیع زنگ متقارن شکل که می تواند با میانگین و انحراف استاندارد آن کاملاً تعریف شود.
- اشتها ریسک: سطح ریسکی که یک سازمان مایل به انجام آن است. این اغلب نشان دهنده نگرش مدیریت نسبت به ریسک است ، بنابراین ایده خوبی برای اعضای هیئت مدیره است که از این امر چشم پوشی کنند.
- تجزیه و تحلیل حساسیت: تجزیه و تحلیل تأثیر بر سودآوری پروژه تغییرات احتمالی در فروش ، هزینه ها و غیره.
- نرخ ارز نقطه: نرخ ارز در ارز برای تحویل فوری.
- نرخ بهره نقطه: نرخ بهره امروز با وام که امروز ساخته می شود ثابت شده است.
- قیمت نقطه: قیمت دارایی برای تحویل فوری (بر خلاف قیمت رو به جلو یا آتی).
- انحراف استاندارد: ریشه مربع واریانس - اندازه گیری تنوع.
نتیجه
این مهم است که اعضای هیئت مدیره از نظر مالی برای نظارت مؤثر و مؤثر بر فعالیت های یک شرکت و بهترین تصمیمات ، سواد مالی داشته باشند. هیئت مدیره مسئولیت یکپارچگی گزارش های مالی شرکت را بر عهده دارد ، بنابراین اعضای آن باید تجزیه و تحلیل و تفسیرهای بیشتری از صورتهای مالی انجام دهند. هنگامی که یک شرکت در تصمیم گیری در مورد تأمین مالی تصمیم می گیرد ، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که انتظارات هر دو سهامداران در مورد بازده سرمایه گذاری و انتظارات دارندگان اوراق بهادار در مورد بازپرداخت ها با دقت مدیریت می شوند. ساختار سرمایه مورد نظر باید جوانب مثبت و منفی هر گزینه جایگزین را متعادل کند.
درک صندوق های ارزیابی به مدیران کمک می کند تا تصمیمات M&A بهتری بگیرند. اگرچه مدیران هیئت مدیره نباید در مدیریت ریسک روزانه شرکت کنند ، اما باید بتوانند به زبان "زبان ریسک" ارتباط برقرار کنند زیرا این پیام را ارسال می کند که مدیریت ریسک یک مؤلفه جدایی ناپذیر از حاکمیت است.
Didier Cossin استاد دارایی و مدیریت در IMD و مدیر مرکز هیئت مدیره جهانی IMD است. او تابلوهای با کارایی بالا ، برنامه ای را برای اعضای هیئت مدیره و روسا را هدایت می کند.
اطلاعات و دانش اطلاعات تحقیق برای اطلاعات بیشتر در مورد نشریات IMD